غزل زیبای هم ساده دلم را برد هم دار و ندارم را |اشعار برگزیده
غزل هم ساده دلم را برد هم دار و ندارم را
هم ساده دلم را برد ، هم دار و ندارم را
خندید و گرفت از من آرام و قرارم را
یک دکمه رها کرد و اندوه زمستان رفت
در یک شب پاییزی آورد بهارم را
میخواستم آن گل را پرپر نکنم خود خواست
من چشم بر او بستم ، او راه فرارم را
میمردم و میخندید ، میدید و نمیدیدم
چشمان خمارش را ، چشمان خمارم را
تا در دل هم باشیم تاوان بدی دادیم
او گیره ی مویش را من ایل و تبارم را
سیدتقی سیدی
لینکهای مرتبط:
اشعاربرگزیده بیت ها و عکس نوشته های زیبا از شاعران